مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

امروز که فکر می کنم می بینم در آن شب ها احساس خوشبختی می کردم. می دانم که همیشه گذشته تلطیف می شود، که خاطره آرامش می بخشد. شاید هم آن شب ها فقط سرد بودند و به طرز تمسخر آمیز، سرگرم کننده. اما امروز تمام آن لحظه ها آن قدر برایم عزیز و آن چنان از دست رفته اند که رنجم می دهند.

مسخ

گرگور سامسا

منم دیگه دارم منقضی می شم.

بو گرفتم.من دیگه برای این آدمها هیجانی ندارم.

گند شدم. فقط هنوز اون اتفاق برام نیفتاده. با این حال مسخ شدم.

برای طرد شدن لزوما نباید شکل یه سوسک بشی.