مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مگس ها

نویسنده : ژان پل سارتر

مترجم:مهدی روشن زاده

خلاصه نمایشنامه:

مگس‌ها» نمایشنامه‌ای در سه پرده است که ژان پل سارتر آن را در سال 1943 و در اوج جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه به دست نازی‌ها نوشته است. حوادث نمایشنامه‌ مگس‌ها در گذشته‌ای اسطوره‌ای رخ می‌دهند و مکان وقوع آنها در آرگوس یکی از شهرهای باستانی یونان است. شخصیت‌های نمایش نیز ترکیبی از اسطوره‌های یونان و روم هستند.

از جمله این اسطوره‌ها ژوپیتر خدای خدایان در اساطیر رومی است که همتای آن در اسطوره‌های یونانی زئوس است. ژوپیتر در هنر و ادبیات، اغلب شبیه مردی میانسال همراه با ریش انبوه و دارای نیرو تصور ‌شده است.آگاممنون، نیز از اسطوره‌های یونانی و از تبار خاندان آتریدهاست که بر سر پادشاهی با برادرش به رقابت پرداخته و در این راه و برای گرفتن انتقام هر سه پسر او را کشته و سپس پادشاه آرگوس شده است. اژیست، که او نیز از تبار آترید‌هاست، از نبود آگاممنون که فرماندهی جنگ تروا را به عهده گرفته، استفاده کرده و کلیتمنستر زن آگاممنون را فریفته و با یاری او آگاممنون را به قتل رسانده و برتخت پادشاهی نشسته است، و سرانجام اورست که در اساطیر یونانی پسر آگاممنون و کلیتمنستر و برادر الکتر است و از توطئه‌ قتلش به فرمان اژیست، در دوران کودکی، جان سالم به در برده است.

اورست، مردی جوان است که پس از سال‌ها به شهر آرگوس بازمی‌گردد و در پی آشنایی و دیدار دوباره با خواهر خود الکتر تصمیم به کشتن اژیست و مادرشان و رهانیدن مردم از ستمگری و تزویر شاه غاصب می‌گیرد. مگس‌ها داستان انتقام این خواهر و برادر از قاتلان پدر است و داستان ایثار و از خودگذشتگی و بر عهده گرفتن بار گناهان و ندامت‌های مردم شهر آرگوس.


درباره نمایشنامه:


تقابل‌های عشق و نفرت، پیری و جوانی، داشتن‌ها و نداشتن‌ها و... ساختار اصلی نمایشنامه‌ مگس‌ها را تشکیل می‌دهد. در این میان اصلی‌ترین تقابل نمایشنامه، تقابل تاریخی شخصیت‌های زن و مرد است. زن‌ها و مردهای داستان دو مثلث را در ساختار آن به وجود آورده‌اند که در مثلث مردان «اورست»، «آگاممنون» و «اژیست» و در مثلث زنان «کلیتمنستر» زن خائن آگاممنون، «الکتر» دخترشان و «زنی جوان» قرار گرفته‌اند. تقابل اصلی در این دو مثلث اما، تفاوت جنسیت نیست، بلکه کنش و واکنش‌های هر یک در مواجهه با موقعیت‌ها و وضعیت‌های به وجود آمده و بروز رفتار‌های خاص، محور اصلی این تقابل است.


قسمت هایی از نمایشنامه:


- "ژوپیتر: هر آن دم که آزادی در روحی انسانی شعله انداخت، دیگر خدایان در برابر انسان، قدرت به کمال از دست می دهند. زیرا این مساله ایست انسانی و مربوط به همه انسان ها_تنها مربوط به آنها_ بر انسان است که به آن بپردازد یا آن را در نطفه خفه کند."


- "اورست: بزدل ترین قاتل ها ، برازنده آن کسی است که غرق در پشیمانی ها بود."


- "آدم هایی هستند که ملتزم و در قید و بند زاده می شوند: آنها انتخابی ندارند، در راهی رها شده اند، در انتهای راه نقشی انتظارشان را می کشد، نقش خودشان."


- "به زحمت می توانم تصوری از گردشگاه ها، آواز خوانی ها، تبسم ها داشته باشم. مردم اینجا از ترس خسته و رنجور شده اند."



http://esmailzekriardehaii.mihanblog.com/post/15