مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

رنجبران

آدم هایی را می شناسم که شبیه خون آشام هستند. با این تفاوت که خون نمی مکندبلکه گردن احساس قربانی خود را گاز می گیرند و فقط احساس می مکند تاذهن گرسنه شان را به هر طریقی سیر کنند. آنقدر پائینن که برای روبرو شدن با دیگران  آنها را پائین می کشند. آدم هایی که خودشان  روزی قربانی بوده اند. آنهاکودکانی هستند  که مورد تهاجم تمسخر و حسادت و سرزنش کودکان دیگر  یا حتی خانواده، پدر ، مادر ، برادر ، خواهر قرار گرفته اند. بعضی هاشان خودشان را از این منجلاب بیرون می کشند بعضی ها خود را تبدیل به همانها یی می کنند که روزی قربانی شان بودند. هر دو آزار دیده اند و می بینند و خواهند دید، چه او که می خواهد دیگر قربانی نباشد چه او که راه آسان را انتخاب می کند و نقش قربانی را تا آنجا که بتواند بازی می کند.


رنج . . .

راه نجات در رنج است. او که رنج می برد پیروز است.

عشق . . .

راه نجات در عشق است. او که عشق می ورزد پیروز است.