امروز دوباره تو حموم مالیخولیایی شدم، یه ربع ( فک کنم یه ربع شد) زیر دوش نشستم به روبروم ذل زدم، دوباره خیره شدنام شروع شد، دوباره الکی گریه کردنام شروع شده، شروع کردم به دستام خیره شدن. هی نگاه میکردم هی نگاه میکردم، هیچ چی نفهمیدم فقط خیلی خسته و غمگین بودم، از حموم که اومدم بیرون تو چند ثانیه بعد دیگه اون حالت باهام نبود ، تموم شد.