مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

شت این مای هد

حالم اصلن خوش نیس، همش احساس میکنم مقصرم، باید همه چیزو درست کنم، همه رو از خودم راضی نگه دارم، خسته و تنبلم. از بدنم از خودم بدم اومده. کلن این حالتام برای چند دقیقه است، بعدش میرن، چند ساعت بعد دوباره میان سراغم. مامانم باهام حرف میزنه میخوام بزنم همه چیز و بشکنم و بگم انقد حرف نزن، بعد خودمو کنترل میکنم، بهش گوش میدم، جوابش و میدم، بعد میگه یه دختر دارم شاه نداره فقط اخلاق نداره، میگم میخوای برم نبینیم، میگه چقدم تو بدت میاد که بری بیرون، منتظری یه چیزی بشه بری بیرون!!

من خیلی خرم، خیلی ، خونه‌ام و دادم اجاره پول کرایه شو میدم به اینا خودم هیچ چی ازش ندارم، آخرم مثل سربار باهام رفتار میکنن

نظرات 1 + ارسال نظر
تراویس بیکل دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت 17:43 https://travisbickle2.blogsky.com/

عزیزم تو خیلی خوب و مهربون و دوست داشتنی هستی

مرسی تراویس عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد