مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

حال خوب کنا

چند تا چیز که واقعا حالم و خوب میکنه:

۱- زرشک‌ پلو با مرغ با سالاد شیرازی یا کاهو با سس هزارجزیره 

۲- شکلات

۳-سکس

۴- موزیک بعد از سکس

یبوست

جدیدن وضعیت مزاجم بهتر شده، اونم صدق سری اینستاگرامه، این ترفند و که میزنم به طرفه العینی شکمم کار میکنه ، فقط میرم میشینم سر توالت فرنگی اینستاگرام و باز میکنم و پست های ملت و نگاه میکنم ، به دقیقه نمیکشه که عنم میگیره. 


امروز 5 مهر

دو هفته پیش خودمو به یه مسافرت مهمون کردم،چون تولدم بود، خیلی عالی پیش نرفت ولی برا شروع بدم نبود. دوست داشتم تنها بودم ولی متاسفانه نشد.

این هفته پرخوری عصبی داشتم، عصبانی بودم، ناراحت و نروس، صبح به خودم قول دادم که کنترلش کنم، خیلی داره تو چشم می زنه.

امروز صبح اصلا دوست نداشتم از خواب بلند شم، به زور رفتم دوش گرفتم، چهل مین طولش دادم که دیرتر برم تو اتاقم. بعد از حموم شروع کردم تمیز کردن، سابیدن، جارو کردن، باز عصبانی بودم،  دوباره عرق کردم.

دارم یه موزیک امبیانت که صدای دریاست گوش میدم. خیلی ارامش بخشه.

دوباره شاید برنامه بریزم برای یه شهر دیگه، ولی این دفعه هر طور هست نمی ذارم کسی باهام بیاد.

دیروز دوباره حسودی کردم، مغزم هی سرزنشم میکرد، تو سرکار، احساس کردم دوباره داره اتفاق میوفته، که خر حمالی کارها با منه ولی پاداش و تشویق مال یکی دیگه است. دوباره سرم کلاه رفت. چارت سازمانی و نگاه کردم دیدم سمتی که بهم دادم نه تو چارته نه طبقه بندی مشاغل، رسما خرم کردن. حالم و بهم زدن.

به نظر میرسه سرنوشتم اینه که همیشه خرحمالی با من باشه ولی تعهد ودوست داشتن مال یکی دیگه.

تو همه چی هست، کار، خونواده، دوستی، بیشتر فکر میکنم که لیاقتم همینه، برای همینم زیادیم.

یه شیشه کوچیک مشروب دارم تو اتاقم، خیلی وقته فکر میکنم که کی وقتشه بخورمش، هی میگم بزار حالت که خیلی بد شد بخور، هر دفعه که حالم بد میشه، میگم نه این که چیزی نیس بخاطر این میخوای مست کنی؟


چشمام و می بندم، به صدای دریا گوش میدم.