مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

شت این مای هد ۵

امروز دلم یه سکس تر و تمیز میخواد، بعدش یه همبرگر با یه لیوان نوشابه، بعدش یه رقص از روی سرخوشی، بعدش دوباره سکس، بعدش یه دوش آب گرم، بعدش یه دور برم کوچه دور بزنم، بعدش دوباره سکس بعدش یه چایی با باقلوا ایرانی، بعدش دوباره سکس، بعدش خواب.

دوباره من

همه‌ی کسایی که برام پیام فرستادین، ببخشید که نبودم. 

 فکر میکردم اگه از اینجا برم حالم بهتر میشه، فکر میکردم این نوشتنه جلوی رابطه‌ام با خود واقعیم و بیرون واقعیم و گرفته. فکر میکردم اینجا نمیذاره به اون چیزایی که میخوام برسم، الان فهمیدم که دنیای بیرونم کلن گهه، و اونقدرهم توش غوطه ورم که دیگه بوشو نمیفهمیدم. 

اینکه برام فرستادی که دوستم داری یه لبخند آورد رو لبم، ولی اصلن عادت به این کلمات ندارم. خیلی باهاش غریبم. نمیتونم هضمش کنم که یکی دوستم داره.