مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

خواندن و کردن

امروز 10 تیر

سه روز است که به شدت نیاز به سکس، هم آغوشی یا حتی عشق بازی دارم. تلاش برای انکار و سرکوبش به هیچ جایی نمی رسد، این را خوب می دانم،

چهارشنبه شب به اتفاق خواهر و همسرش به رستوران می رویم. جلوی در رستوران پیرمردی با ریش وموی بلند و سپید تعدادی کتاب روی زمین چیده است. نگاهی به کتابها می اندازم، دلم می خواست حداقل چهار پنج تا از کتابهایش را بخرم.

می روم داخل رستوران ، در فاصله زمانی بین سفارش و آماده شدن غذا،  سری به کتابهای پیرمرد می زنم، یکی از کتابها را بدون فکر می خرم.

با اینکه قیمتی که روی کتاب است با قیمتی که پیرمرد می گوید حداقل ده هزار تومان تفاوت دارد ولی با اینحال می خرمش.

می آیم خانه، شب است. ساعت از دوازده گذشته است. خوابم نمی برد. از زور نیاز به سکس فقط می چرخم در دنیای مجازی و به خواندن مطالب کانالهای هنری  خودم را مشغول  می کنم.

صبح

به تصاویر مستهجن نگاه می کنم و خود ارضایی می کنم.

بعد از آن  کتابی را که شب پیش خریده ام باز می کنم و شروع به خواندنش می کنم. هفده صفحه را یک بند می خوانم و می روم بیرون برای صبحانه خوردن و انجام کارهای روزانه ام.

با خودم فکر می کنم، تنها نیازم کتاب و سکس است. همین.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد