مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

تصمیم تخمی

امروز 12 شهریور

صبح تو تاکسی نشسته بودم بعد ، مجری های رادیو که یکیشون زنه یکی دیگه مرد، دارن پشت هم خبر مرگ و کشت و کشتار و بمب  و اینا می دن. یعنی واقعا این خبرا برای مردم عادی  مهمه که مثلا کره شمالی بمب هیدروژنی  شو خوابونده رو قاره پیما و می خواد آمریکا و اروپا و آسیا و همه کره زمین و به گا بده جز خودش.  مثلا تصور کن مرد یا زنی که سر برج بدهی  و چک داره براش مهمه  با مسئولین محترم بانک به گا بره یا با بمب هیدروژنی کره شمالی. البت بمب با کلاس تره شاید. تازه چه تراژدی خوبیه تاریخ به خاطر می سپردشون. این دنیا واقعا جای وحشتناکیه برای زندگی . بعدم که می گی همه می گن خب قانون همینه.

ساعت  11:34 همین امروز

تصمیم گرفتم شاد زندگی کنم. با اینکه حتی گفتنش هم برام سخته ولی می خوام سعی کنم.یک هفته است که شروع کردم به ورزش کردن. موبایلم و عوض کردم و چند دست لباس جدید خریدم. قصد کردم یک خیریه پیدا کنم و عضو بشم. کمک کردن حال آدم و خوب می کنه. حداقل توهم خوب بودن و به آدم می ده. هنوز موفق به پیدا کردن دوست نشدم. دختر کمی و میبینم که مثل من باشه. هم فکرم باشه. چند تا کتاب جدید بخرم. جدیدا آشپزی می کنم. علاقه پیدا کردم بهش. از قرار معلوم دستپختم مثل اخلاقم تخمی نیس. خوششون میاد دور و اطرافیام.

جمعه  دو روز پیش ،  یک رابطه جنسی و تجربه کردم . حالم و بهتر کرد ولی خب راستشو بگم نه خیلی. اونی نبود که می خواستم. الان بعد از دو روز پشیمونم که این کار و کردم.  پشیمون از این لحاظ که عهدی که با خودم بسته بودم و شکستم. قرار گذاشتم با خودم که دیگه هیچوقت انجامش ندم.  احساس می کنم آدم عوضی  و داغونی هستم.

الان که رسیدم به این خط به خودم می گم :" تو اصلا می دونی شادی یعنی چی؟" 

والا نمی دونم. فقط می دونم هزینه اش بالاست.

شاد بودن.

نظرات 1 + ارسال نظر
دال سه‌شنبه 7 آذر 1396 ساعت 09:25 http://neinteen.blogsky.com

هزینه‌ش بالا نیست. فقط یه‌کم استعداد می‌خواد و تمرین زیاد؛ و پشیمون نشدن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد