مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

خیر و شر

دیشب یه آن به خودم اومدم  که متوجه شدم دارم به خودم می گم:" تو دختر بدی هستی" بعد فهمیدم ، از اینکه به خودم می گم دختر بد اصلن احساس بدی ندارم.  انگار یه نیرویی تو من هست . یه نیروی "شر" یه نیروی دیگه ای هم هست ، نیروی "خیر"

نمیدونم که ترکیب این دوتاام یا فقط یکیشون.

بیشتر به این فکر می کنم که من فقط نقش بازی می کنم، یه بار خوب،  یه بار بد، از بازی کردن جفتشون لذت می برم.

اما چیزی که هست اینه که وقتی نقش خوب و بازی می کنی داری دیگرون و اول از همه از خودت راضی می کنی.

اما وقتی نقش بد و بازی میکنی  حق تقدم و می دی به خودت . خب این موقع ها لذت بیشتری می برم.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد