مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

تولید مثل 1

هر موقع که کلمه هایی مثل جفت گیری و تولید مثل و جایی می خونم یا می شنوم خیلی ناخودآگاه قیافه ی سگ و گربه میاد تو ذهنم (چون  تو خیابون جفت گیریشون و دیدم). تو کتابها که بخونی میگن همه موجودات برای بقاء و به صورت غریزی تو یه زمانی از سال جفت گیری رو شروع می کنن. چندین و چند ساله که یه گربه ماده میاد خونه خواهرمینا بچه میزاد، از دستمون در رفته سالی چند دفعه بچه میزاد، هر دفعه که دیدیمش حامله بوده، میاد بچه هاشو اونجا میزاد بعد میره پی کارش، اون بچه ها هم تا یه وقتی تواون خونه میمونن اگه زنده موندند میرن تو کوچه خیابونا ول میشن.

دیدن زاد و ولد بعضی آدم ها منو یاد میمون ها و گاوها و گوسفند ها و سگ ها و گربه ها و خلاصه همه مدل حیوانی میندازه که از روی غریزه تولید مثل می کنند.

انگار وظیفه شونه که بچه بیارند تا نسلشون منقرض نشه. نسل در به داغونه بی هیچی نداره بی مغز. نسلی که آینده براشون هیچ چی نداره، نسلی که تو بهترین حالت پاشون و باید تو یه دنیای پر از آلودگی هوا و کثیفی آب و آشغالهای پلاستیکی و مرگ ومیر زمین و حیوانات و گیاهان بزارن. بعد هم بعد از شصت هفتاد سال منتظر مردن  باشن.

به نظرم تو این دوره زمونه اگه فقط برای سکس با کسی باشی نه اینکه بچه دار بشی خیلی به گونه انسان که عقل داره شباهت داری تا موقعی که بچه دار میشی.

فاجعه اون موقع هست که بعضی ها بخاطر اینکه بهشون نگن نازا بچه دار میشن، داره میبینه مرده معتاده، زنه بی اعصابه باز اصرار داره که بچه دار شین شاید درست شدین. 

پروسه اینه : زنه حامله میشه، بعد از نه ماه اگه جون سالم به در برد بچه رو به دنیا میاره، با یه عالمه استرس و افسردگی و بی اعصابی و اعتیاد و نداری دست و پنجه نرم میکنه تا بچه رو بزرگ کنه، احتمال خیلی کمی وجود داره که بتونه بچه رو سالم بزرگ کنه، هم روانی هم فیزیکی، احتمال خیلی کمی در حد صفر وجود داره که بچه بتونه تو جامعه جون سالم به در ببره و یه آدم عوضی عین مادر و پدرش نشه. تولیدمثل اسمش روشه، یعنی یکی مثل خودت بسازی.

چیزی که هست اینه که سقط جنین باید آزاد بشه، حداقل چیزی که داره اینه که یه آدم بدبخت و بیچاره  به جمعیت بدبختها و بی هیچی ها اضافه نمیشه، الان خیلی ها میان میگن که مادر فلان دانشمند هم اگه بچه شو بخاطر فقر و بدبختی سقط کرده بود الان فلان اختراع نبود، خب آره، الان نبود یه خورده دیرتر بود، بالاخره یکی پیدا میشه که مثلا برق و اختراع کنه. یه چند سال دیرتر. 


نظرات 3 + ارسال نظر
خانوم ف شنبه 9 مهر 1401 ساعت 12:41

من هم یکی از این سگ و گربه هام :/
ببین همون سیستم غلط فرهنگ ایرانیه دیگه
برای این که آزاد و رها بشی و از محدودیت خانه مدری رها شی حتما باید ازدواج کنی
بعدش که ازدواج کردی فشارِ شوهر و اطرافیان شروع میشه برا بچه
"تو که نمیخواستی بچه دار شی پس چرا شوهر کردی پسر ما رو بدبخت کنی"

و این پروسه چرخش وار تا ابد ادامه داره

وای دقیقا

morad دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 14:00

دوست عزیز در رابطه با زادو ولد مکانیکی گربه ها که نوشتی کلی خندیدم آخه ما هم با این زاد و ولد گربه ها توی خونه مون به مشکل برخوردیم حتی همسایه ها هم میان اعتراض میکنن که کلافه شدیم از بس تو خونه شما بچه گربه متولد میشه
راستش من نمیدونم چرا این گربه هر سال شکمش پره تازه بعد از اینکه چندتا بچه میذاره ما مجبوریم بچه هاش رو بزرگ کنیم آخه این گربه آنقدر زادو ولد کرده که دیگه از بچه داری متنفره
باور کن زن برادرم بارها دیدم شیر خریده گذاشته جلو بچه گربه ها

ivan یکشنبه 18 آبان 1399 ساعت 19:07

روانی میخوای کص بدی چرا فلسفیش میکنی
خودتم نهایت ده سال دیگه رو بورسی
اون وقت ک فلسفه یاد رفت تازه میتونی بیایی اینجا ترشحات مغزیتو تحلیل کنی
هیچ وقت بخاطر این که یه انحرافیو توجیه کنی و مثبت جلوه بدی روش انگ نزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد