مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

. . .

برای من زندگی کردن خیلی دلهره آور و سخته، حتی بیشتر از مرگ.

از موقعی که به دنیا میای فقط داری مراحل زندگی کردن و طی میکنی. مدرسه، کار، ازدواج، بچه، پیری، مردن. این کلشه، مردم همه این مراحل انجام نمی دن ولی باز هم چه فرقی میکنه، این مذخرف بودن و هیچ بودن زندگی و یه جور دیگه تحمل میکنن. یکی تو آفریقا با گرسنگی و تشنگی سر و کله می زنه، یکی تو آمریکا با فلسفه وجود گرایی، زندگی به طرز عجیبی بی فایده و بی معنی هست.بالاخره تلاشیه برای رسیدن به نقطه مرگ. تصور کنید که تو دنیا هیچ دین و مذهبی و آیینی نبود، قرار نبود که از صبح تا بوق سگ کار کنید تا پول دربیارید، تصور کنید هیچ دولت و کشور و نژاد خاصی نبود یا هیچ مدل جامعه ای ، خانواده ای، یا هر چیز جمعی، یعنی دقیقا برگردیم به چند هزار سال پیش، چی میاد تو ذهن آدم، اینکه زندگی اون موقع هم هیچ معنی نداشت. متوجه میشیم که این همه قرار و مدار و ما برای این گذاشتیم که به زندگی معنی بدیم که نه تنها نتونستیم بلکه فقط خراب و خرابترش کردیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد