امروز هشتم فروردین، مردی را دیدم که همان چیزی بود که فکرش را میکردم.
یک روز شخصی را دیدم که از اینکه نمی تواند سیگار را ترک کند گله میکرد، به او گفتم باید جایگزینی برایش پیدا کنی والا تا ابد البوق درگیر ترک سیگاری.
در حال حاضر فقط چند آهنگ شوپن شاید بزند بریند به اعصابت که این چه فاکینگ زندگی ای هست که الان دارد پخش میشود ازاین موبایل لامصب،
بیرونمان مردم وکشته، درونمان خودمان را. انقدر امروز دلم سیگار می خواست که همه این تو مخ بودن زندگی کردن را دود کنم برود تو هوا.
همین چند روز پیش بود که نمی دانم چطور شد که یکهو به مغزم زد که اوه من باید زندگی کنم و هنوز خیلی وقت دارم باید از این هوا و زمین لذت ببرم. این شد که کسخل شدم و این کار دهن سرویس امروز را انجام دادم که بریند به کل روز و همه اون مذخرفات زندگی خوب و غیره.
بعضی آدم ها نباید بیایند تو زندگیت، چون چه باشند چه نباشند کلن میرینن تو مخت تو زندگیت، هستن کمتر ولی بهتر از نبودنشان است.
آدم خوب است یک نفر دوست داشته باشد، یکی که چند ساعت باهاش حرف بزنی، همین. که بتونی این زندگی بی ارزش و چرت و مذخرف و تحمل کنی .
انگار ناف ما را با تنهایی بریده اند.
اصلن این اشتباه است. دوست پیدا کردن اشتباه ست، بالاخره همه میرن،
ریدم به حرفهای این روانشناسای دهن سرویس. که میگن آدمی که دوستی نداره فاجعه است. فاجعه توی عوضیه کلاشی، فاجعه تو کثافتی .
فاجعه من نیستم، زندگی من فاجعه نیست. آخه تو دهن سرویس چی میدونی از زندکی ما که میای دهنتو باز میکنی هر کس شعری رو میدی بیرون. تو چه میدونی من چطوری زندکی کردم، من تو تنهایی چقد کار کردم، جون کندم هیچ کیو نداشتم اون موقع که تو داشتی تئوری فاجعه تو نطق می کردی، خلاصه ریدم دهن همتون. همه آدمها، از همتون متنفرم. آدمی مثل من با هیچ کی نمی تونه دوست باشه، آدمی که همه زندگیش تنها بوده، با کدوم خری دوست شه،
من باگ دارم، مریضم،
حرف زدن یادم رفته،
هاااا موافقم باهات؛ ریدم تو همه کس و همه چیز.