مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

شت این مای هد 2

اصلن من حق دفاع کردن از خودم و ندارم، اصلن من کی هستم جز یه زن هیچ چی نیستم، یه جنس مونث بی مصرف که فقط برا زاییدن به درد میخورم. اصلن من باید نیست بشم، اصلن باید نباشم. اصلن من حقی ندارم، کی هستم که همچین حقی بهم داده بشه. 

اصلن چرا از همون اول که به دنیا میام زنده به گورم نمی کنند؟!!! منی  که انقد مایه بی آبروئیم، کلن تا موقعی که موهام مثل دندونام سفید بشه باید جواب پس بدم،  یا باید به ننه بابام جواب بدم یا به شوهر یا به بغال سرکوچه یا زن همسایه، فامیل، اصلن راست میگن، زن مگه بی اجازه میره بیرون؟!! بی اجازه مگه کار میکنه؟!! بی اجازه پولاشو خرج می کنه؟!!! صبح بره سرکار شب برگرده ،مرتب و تمیز باشه، خوش اخلاق باشه، هیکلش خوب باشه،  همیشه ناناز و مهربون باشه، هر کی پول خواست تو فامیل سریع داوطلب بشه که قرض بده، هر کی کار خواست بدوعه بگه شرکت ما نیرو می خواد، دوست و رفیق نداشته باشه، اهل بیرون و مهمونی نباشه، کلن خونه باشه بیرون هم خواست بره یا با مامانش بره یا با خواهرش. پولاشو خرج نکنه ، پس انداز و خونه و ماشین برا خودش جور کنه که سربار نشه ولی نمی تونه تو همون خونه تنهایی زندگی کنه باید بده اجاره پولشم بره تو حساب ننه باباش، 

هر چقد تحقیر بشم والا حقمه، اصلن تا همینجاشم خیلی لطف کردن بهم، توقع بیجا دارم. آدم متوقعه، پررویی هستم. دیگرون همینم ندارن .

.

.

.

یکاره میگه ازت سوء استفاده می کنند، هیچ کی اندازه خانوادم ازم سوء استفاده نکرده، هم روحی هم روانی هم جسمی. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد