مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

مالی خو لیا

تراوشات ذهن مالیخولیایی من

امروز 9 بهمن

قبلنا که بعد از یه مدت مدیدی پیام می‌داد، حداقل یه دلم تنگ شده هم می‌بست بغلش، الان که بعد از یه ماه و نیم، فک کنم، پیام داده:

ساعت 11:50

سلام خوبی؟ چه می کنی؟

ساعت 14:30

گفتم : سلام، خوبم . تو خوبی؟

گفت: میخواستم بگم ببینیم همو دیدم دیر جواب دادی دیگه دیر شد

گفتم: موبایلم پیشم نبود، مگه کرجی؟

گفت: نه، یعنی بیای تهران.

گفتم حالا یه دفه دیگه، منم دلم تنگ شده برات.

.

.

.


یعنی خاک بر سر من، حالا نمی گفتی دلم تنگ شده، قدیما باز معلوم نمی کرد یه خورده رعایت میکرد، صاف نمی گفت بیا بکنیم. الان کلن زده جاده خاکی. یعنی دو ماه یکبارم که تکست میده فقط واسه رفع کوتیه. قشنگ تو آب نمکم. ای خاک بر سر حول خنگه من کنن. البته باز از قدیمم بهتر شدم، اگه آدم قدیم بودم، همون ساعت سه یه کاری میکردم که برم تهران، خاک بر سر من کنن. حتمن دوباره خونه اش خالی شده، با دوست دخترشم بهم زده، نسخ سکسه. گفته حالا یه تکست به این بزنم، این که حول من هست، یه بشکن بزنم اینجاست. یعنی خوب شد دیر دیدم تکستشو، الان که فک میکنم میبینم، اگه همون موقع دیده بودم، رفته بودم انقد خرم من. 

نظرات 2 + ارسال نظر
تراویس بیکل یکشنبه 14 اسفند 1401 ساعت 16:08 https://travisbickle1.blogsky.com/

عیب نداره.پسره الاغه

نه نیس، اون که داره زندگیش و میکنه، منم که الاغم

خانوم ف سه‌شنبه 18 بهمن 1401 ساعت 15:20 http://Khanomef.blogsky.com

خر نیستی
سکس دوستی
این دو تا فرق میکنن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد