-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 تیر 1397 08:01
کاش زنها متوجه بشن که تمام نیازشون برای جلب توجه مردها فقط به خاطر داشتن سکس هست، همانطور که مردها متوجه هستن که تمام نیازشون برای جلب توجه زنان نیاز جنسیشونه
-
خوابم میاد
پنجشنبه 24 خرداد 1397 09:25
این کشش بی اندازه من به برقراری رابطه جنسی با یک مرد کم کم خسته ام کرده و این سرکوب بی اندازه، بیشتر خسته ام می کند. این حرف ها و زمزمه های در مغزم.این حرف ها و وسوسه های اطرافیانم.این همه درگیری های ذهنی ام با کلیشه ها، من چمه؟؟؟باز تهوع اومده سراغم، هیچ کس متوجه نیست که بعضی انسان ها چه انرژی زیادی برای نرمال بودن...
-
هی میخوای اسکل باشی نمی ذارن اینا.
یکشنبه 2 اردیبهشت 1397 12:41
اون ناراحته انگشتش چرا در حین خفه کردن و گیس کشی دختر مردم شکسته، اون یکی با دویست هزارتومن و یک شیشه نوشابه فراریه اینا نمی تونن پیداش کنن، اون یکی الکی میاد میگه یارو رو اعدام نکنین بعدش معلوم میشه الکیه فرداش اعدامش می کنن، اون یکی با دلار مملکت فرار کرده کانادا الان عکس هاش درمیاد تو کازینو های لاس وگاسه، این یکی...
-
نر یا ماده
سهشنبه 28 فروردین 1397 09:37
چهار سال پیش تو اینستاگرامم یک پست گذاشتم که عکسی از یک نوشته در صفحه ای از کتاب شنل(یادداشت های یک دیوانه) اثر آقای گوگول نویسنده روسی بود . نوشته این بود : "گرچه بلاهت در زنان زیبا خودش موهبتی به شمار می رود، به هر صورت شوهران بسیاری را می شناسم که از بلاهت زنانشان به وجد می آیند و آن را نشانه ای از معصومیت...
-
خود خنگ پنداری
چهارشنبه 22 فروردین 1397 13:28
این روزها همه دغدغه ی ارز و دلار و داعش و روسیه و . . . دارند و من دور از همه این هیاهوها به لمس ذلال باران فکر می کنم. . . مثل اسکول ها آخه این مغزه من دارم؟؟؟؟؟؟؟
-
درباره الی
یکشنبه 19 فروردین 1397 13:11
امروز 19 فروردین تصمیم گرفتم خوشحال و سرحال باشم و شدم و هستم
-
اعتراف
چهارشنبه 15 فروردین 1397 12:07
اعتراف می کنم که تو کارم کم گذاشتم و اینو انداختم تقصیر یکی و چیز دیگه ای. اعتراف می کنم که به پدر و مادرم بد کردم. اعتراف می کنم تو زندگیم آدم بی تفاوت و سرد و خشکی بودم اعتراف می کنم خودخواهم اعتراف می کنم کون کمک کردن به دیگرون و ندارم . اعتراف می کنم حسودم. به همه چیز و همه کس . اعتراف می کنم تنبل و شلخته و ولخرج...
-
ترس گونه
دوشنبه 6 فروردین 1397 00:41
بیکاری و تلویزیون، چه ترکیب فوق العاده ای، با کانال عوض کردن سرگرمم، رو یه کانال وایمسیتم، یه مرد( که بازیگرش معروفه) با یه زنه مو بلوند داره حرف میزنه، نگه میدارم رو همین کانال چون فک میکنم به احتمال زیاد فیلم درامه ، میرم دستشویی برمیگردم بقیه فیلم و که نگاه میکنم لعنتی،گول خوردم فیلمه ترسناکه الان عین سگ ترسیدم زیر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 فروردین 1397 12:09
بدترین امتحان تنهاییه
-
نردبون
سهشنبه 29 اسفند 1396 23:31
تو اسکله ، ایستادم، یه کشتی بزرگ مسافربری کنار اسکله لنگر انداخته، یه پلکان نرده ای از اسکله تا کشتی گذاشتن. یکی هلم میده رو پلکان به زور میخواد که ازش بالا برم برمیگردم ، یکیشون بابامه یکیشون مامانم زور میزنم تا برسم به لبه کشتی، همین که میرسم کشتی حرکت میکنه، نردبون جدا میشه، از رو ش افتادم، پریدم، از خواب
-
پیر شده دیگه
پنجشنبه 24 اسفند 1396 11:56
امروز مدیرعاملمون تو جلسه منو صدا کرده، داره با موبایلش حرف می زنه موبایل و می گیره سمت من میگه خانوم بیا این آقا رو وصل کن به خانوم فلانی . من |: اعضای جلسه |: خودش (: گفتم شمارشونو می دم به خانوم فلانی که تماس بگیرند.
-
خیر و شر
پنجشنبه 17 اسفند 1396 12:05
دیشب یه آن به خودم اومدم که متوجه شدم دارم به خودم می گم:" تو دختر بدی هستی" بعد فهمیدم ، از اینکه به خودم می گم دختر بد اصلن احساس بدی ندارم. انگار یه نیرویی تو من هست . یه نیروی "شر" یه نیروی دیگه ای هم هست ، نیروی "خیر" نمیدونم که ترکیب این دوتاام یا فقط یکیشون. بیشتر به این فکر می کنم...
-
دلتنگی به اندازه ی یان تیرسن
چهارشنبه 9 اسفند 1396 17:21
هوای خفگی است این دور و اطراف کاش یک دل سیر گریستم زرد و تیره دنیایمان زرد و تیره نمود روزی رسد پر امید دلتنگی به اندازه ی یان تیرسن سفید با یک لکه خیس
-
کشتن به وقت امروز
دوشنبه 7 اسفند 1396 11:13
بیشتر اوقات به کشتن فکر میکنم به علاوه خودم به کشتن راننده تاکسی ها، زنان فروشنده، مردی که در خیابان راه می رود و متلک "جوون" بهت می اندازد. پسرکان نوجوان دختر بچه ها پیرها چیزهای قدیمی گذشته که در واقع انقدر روی کشتن این آخری تمرکز کرده ام که جدیدن فراموشکار شده ام،
-
مایه شرم
شنبه 28 بهمن 1396 13:55
امروز 28 بهمن، اعصابم ریخته بهم ، ناراحتم، حالم از این مردم و کشور و خودم بهم می خوره. داریم تو کثافت وول می خوریم حالیمون نیست. ملت بی خایه ایرانی که وایسادن دختر مردم و نگاه کردن راه هم باز کردن برا مامورها که راحت تر ببرنش ، موقع عمل فقط نگاه می کنن و با موبایل عکس و فیلم می گیرند عصبیم کردن. یارو یه گوسفند دزدیده...
-
فهم انسان مثل پر طاووسه
دوشنبه 23 بهمن 1396 07:37
یک بار فرضیه ای را خواندم درباره ی اینکه فهم انسان مثل پر طاووسه،! و فقط رفتارهای عجیب و غریب اش هست که باعث جذب جفتش می شه. تمام هنرها، ادبیات، ویلیام شکسپیر، میکلانژ، یه مقدار هم موتزارت و ساختمان امپایراستیت فقط تشریفاتی استادانه برای جفت گیری هستند. شاید ما در راه اساسی ترین علت، موفقیتی کسب کرده باشیم، اما اون...
-
Nnnnn
یکشنبه 22 بهمن 1396 10:51
کار بدی کردم، برای اینکه ازش خلاص شم خودمو انداختم تو یه دردسر دیگه، از این یکی چطوری خلاص بشم.
-
غده
پنجشنبه 19 بهمن 1396 12:08
چند روزی است که سینه چپم یه غده در آورده است. اول که سر و کله اش پیدا شد، ترسیدم فک کردم غده سرطانی است ، برای چند ساعت همه چیز برایم هیچ و پوچ بود. یک هو همه چی برام خالی بود، ذهنم خالی بود، بغض داشتم و حسرت . تو همون ساعت ها یک هو یه عالمه کار نکرده ای که دوست داشتم همیشه انجام بدم سرازیر شدن تو ذهنم. یک کم بعد تر...
-
اثر جا مانده
شنبه 23 دی 1396 08:36
" رفتن دلیل نمی خواهد این ماندن است که دلیل می خواهد." چند هفته ای است که مادرجان به خانمان آمده است. او یک زن هشتاد و خورده ای سال است که هنوز پیر نشده است.خیلی ، دلِ خوشی از او نداریم. بددهان و بد اخلاق است. شوهرش چند سالی است که مرده اما هیچ اثری از تالم در او نمی بینیم. شکلش همیشه همین طور بوده، لباس...
-
قهوه آمریکانو
چهارشنبه 13 دی 1396 08:41
زندگی خیلی ساده است، آنقدر که گاهی اوقات هم زدن مداوم قهوه آمریکانو برایت خاطره ای می شود.
-
از تو
دوشنبه 4 دی 1396 09:23
ازتو دلی عاشق .... ذهنی جستجو گر ...........روحی عصیانگر ..................نگاهی پرهیزگر ..........................زبانی پرسشگر می خواهم و بس
-
رنجبران
سهشنبه 23 آبان 1396 08:55
آدم هایی را می شناسم که شبیه خون آشام هستند. با این تفاوت که خون نمی مکندبلکه گردن احساس قربانی خود را گاز می گیرند و فقط احساس می مکند تاذهن گرسنه شان را به هر طریقی سیر کنند. آنقدر پائینن که برای روبرو شدن با دیگران آنها را پائین می کشند. آدم هایی که خودشان روزی قربانی بوده اند. آنهاکودکانی هستند که مورد تهاجم تمسخر...
-
روزمرگی
دوشنبه 24 مهر 1396 15:49
,وقت هایی هست که دوست دارم مرده باشم. نه بخاطر مشکلی نه بخاطر غصه از دست دادن چیزی یا کسی. بخاطر هیچ چیز دوست دارم مرده باشم. این روزا بیشتر از هر وقت دیگه ای احساس پوچی می کنم. در مقابل همه چیز بی تفاوتم. چیزی به ذوقم نمی آورد. خنده ام گذرا گریه ام گذرا. مغزم خودش سوال می کند، خودش جوابش را می دهد، بعد می نشینم و به...
-
پری فور می
چهارشنبه 12 مهر 1396 08:38
دارم با انگشتام رو تقویم رو میزیم ضرب می زنم. درم درم درم درم دریم دریم دریم دریم درم دریم درم دریم دریم درم دریم درم درم درم انگشتام و که بر می دارم. یه بیت از حافظ توش نوشته، وصال دوستان روزی ما نیست بخوان حافظ غزل های فراقی نمی دونم چرا خندم گرفت. افتادم رو دور سرخوشی دیگه هیچ چی ناراحتم نمی کنه. پری فور لاس وگاس...
-
شادگونه
شنبه 25 شهریور 1396 10:56
امروز 25 شهریور دو روز از روز تولدم گذشته. امروز روحم خوشحاله. احساس خیلی خوبی دارم. حس می کنم از تمام روزهای دیگه ام خوشگل ترم. خوش هیکل ترم و خوش اخلاق ترم. امروز مالیخولیام جور دیگه ای داره خودش و نشون می ده. با ذوق کردن و خوشحالی کردن. بیشتر از همیشه دلم سکس می خواد، هم آغوشی و لوندی کردن. امروز به هیچ چیزی جز...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 شهریور 1396 08:20
امروز 15 شهریور ساعت هفت صبح دلم گرفت، غصه خوردم ، بغض کردم که ندارمت
-
تصمیم تخمی
یکشنبه 12 شهریور 1396 12:47
امروز 12 شهریور صبح تو تاکسی نشسته بودم بعد ، مجری های رادیو که یکیشون زنه یکی دیگه مرد، دارن پشت هم خبر مرگ و کشت و کشتار و بمب و اینا می دن. یعنی واقعا این خبرا برای مردم عادی مهمه که مثلا کره شمالی بمب هیدروژنی شو خوابونده رو قاره پیما و می خواد آمریکا و اروپا و آسیا و همه کره زمین و به گا بده جز خودش. مثلا تصور کن...
-
حق انتخاب
شنبه 11 شهریور 1396 16:20
حق انتخاب همیشه برام معنی روشنی داشته.اینکه من درسته روی اسمم، خانواده ام، محل جغرافیایی که به دنیا اومدم، نوع تربیتم تا بیست سالگی هیچ دستی نداشتم ، هیچ حق انتخابی نداشتم. اما حتمن روی روش زندگیم در بزرگسالیم، ادم های دور و اطرافم نقش داشتم. حق انتخاب داشتم. می تونستم خیلی ها رو انتخاب نکنم، خیلی کارها رو انجام ندم....
-
یک روز جمعه
شنبه 4 شهریور 1396 14:07
دیروز 3 شهریور ظهر ساعت 12 و بیست دقیقه ، از ماشین پیاده می شوم . تلفنم را برای تماس گرفتن درمیاورم ، نگاهم را یک مرد که آن طرف خیابان ایستاده جلب می کند. به سمتم راه می افتد و من هم با دودلی وتردید به همان سمت می روم کم کم دستگیرم می شود که خودش است. چهره اش با عکس هایش خیلی متفاوت است. من جا خورده ام و کمی استرس...
-
تولد شکوه 2
یکشنبه 29 مرداد 1396 14:18
دیروز 28 مرداد (صبح) بالاخره به شکوه اس ام اس دادم . "دوست عزیزم من خیلی دوست خنگ وخل و بی معرفتی هستم ، می دونم، من و بزن من تولدت و بهت تبریک نگفتم، تولدت مبارک کلی هم نادم هستم" نگو همینجوری تخمی امسال زدم تو خال. تولد شکوه بیست و هشتمه. شکوه کلی خنده فرستاد که نادم نباش، تولدم همین امروز بوده، رفیق...