-
امروز 30 مهر
شنبه 30 مهر 1401 09:43
جواب آزمایش سونوگرافیم نشون می داد که نه تنها تخمدونهای سالم و بدون کیست و توده دارم ، بلکه راحت هم می تونن حامله ام کنن. " ای بدبخت من" یعنی تو بدنت یه جای سالم نداشته باشی بعد اینجا که باید خراب باشه، کار میکنه. جمعه که اومد خونمون، از یک ماه و نیم پیش که ندیده بودمش خیلی شکسته تر شده بود، دیگه اونقد...
-
امروز 23 مهر
شنبه 23 مهر 1401 09:02
به آینده هیچ چیزی تو این مملکت گه امید ندارم،
-
امروز 17 مهر
یکشنبه 17 مهر 1401 09:27
یه حس دلخوشی خاصی همراه با شهوت دارم. دلیلش هم اینه که بعد از چند وقت دیروز رو موبایلم زنگ زد. خیلی عصبانی بود، هی میگفت دروغ میگی و از این حرفا. شماره شو همون روزی که گفت دوست دخترم برگشته بلاک کردم. ولی بعدش پشیمون شدم، فقط یادم رفت که از بلاکی دربیارمش، این شد که این چند وقت چند بار تماس گرفته و ریجکت شده. با خودش...
-
امروز جمعه8 مهر
جمعه 8 مهر 1401 18:42
دلم براش تنگ شده :( برا بدنش برا بعضی حرفای چرت و پرتش برا گیتار زدنش برا صورتش برا وقتیکه همه ی زندگی مو براش گزارش بدم . . . سه روزه که اندازه یه عمر افسرده ام. قرصهام تموم شده . بدون اختیار عصبیم. فقط میخوام بخوابم. دیروز تو آزمایشگاه بی اختیار داشتم به مردی نخ میدادم. بی اختیار نگاش میکردم. بی اختیار به حرفاش گوش...
-
تو سالمی
یکشنبه 27 شهریور 1401 14:04
امروز یه جایی خوندم که نوشته بود: " فکر میکنم آدمی که عقل و روان سالمی دارد، حتما در سوگ مهسا امینی انبوهی از غم و خشم را تجربه میکند. باید به سلامت روان و سلامت زندگی آنهایی که از کنار فاجعه عبور میکنند، عمیقا شک کنیم." انگار داره راجع به سلامت مردم آمریکا یا اروپا حرف میزنه. بابا ما مردم ایران اگه...
-
:|
سهشنبه 8 شهریور 1401 10:04
فک کنم کلن دو ماه شد که دوباره باهاش بودم، و این دو ماه برام خیلی بود، انگار دو سال، انقد که کیفیت داشت. بعد از این واقعا سخته بخوای با یکی دیگه همینطوری باشی. اصلن اگه پیدا بشه. که بتونی راحت مغزتو جلوش پیاده کنی. این موضوع که خودم تمومش کردم که دیگه خیلی کون سوزیه. اصلن فکر می کنم شاید هیچ وقت چیزی شروع نشده بوده که...
-
. . .
شنبه 5 شهریور 1401 09:26
دیروز وقتی گفت دوست دخترم برگشته (عین کش تنبون می مونه) میخواستم بزنم زیر گریه، بخاطر اینکه یهو احساس بدبختی کردم، یک هفته بود که حالم خوب نبود و این خبرم عینه یه تلنگر بود برا شکسته شدن. اصلن کلن من مساویم با شکست. اسمم که میاد فوری کلمه شکست جلوش میشینه. تو خانوادم تو روابط اجتماعیم تو محل کارم تو همه چی، حتی تو...
-
شت این مای هد 2
یکشنبه 30 مرداد 1401 14:00
اصلن من حق دفاع کردن از خودم و ندارم، اصلن من کی هستم جز یه زن هیچ چی نیستم، یه جنس مونث بی مصرف که فقط برا زاییدن به درد میخورم. اصلن من باید نیست بشم، اصلن باید نباشم. اصلن من حقی ندارم، کی هستم که همچین حقی بهم داده بشه. اصلن چرا از همون اول که به دنیا میام زنده به گورم نمی کنند؟!!! منی که انقد مایه بی آبروئیم، کلن...
-
امروز 29 مرداد
شنبه 29 مرداد 1401 12:25
چند روز متوالی از سه شنبه تا جمعه رو در خانه دوستم می گذرونم، چند روز متوالی را دور از خانواده، دور از تنش های عصبی، دور از هر چیز استرس زایی. بسیار آرومم کرد و انرژی گرفتم. چند روزی که قرار نبود آدم دیگهای باشی، قرار نبود جواب پس بدی، قرار نبود غصه چیزی را بخوری، از طرفی هم خسته کننده بود از طرفی هم هیجان داشت. حرف...
-
امروز 15 مرداد
شنبه 15 مرداد 1401 10:33
یه بین تعطیلی گه که تعطیلیش هم به درد نمی خوره، انقد خسته و بی رمقم که . اصلن حوصله جو خونمون و ندارم به هیچ وجه. جایی هم ندارم برم این چند روز و بمونم بدون اینکه خانواده محترم و ببینم. تو خونمون انقدر تنوع انرژی زیاده که مغزت همون ثانیه اول می پکه، استرس و ترس و حسادت و تشنج و یک نوعی از خنده و خوشحالی مصنوعی . از...
-
. . .
دوشنبه 13 تیر 1401 13:41
امروز بعد از مدتها، یکی از ازم پرسید که چند تا بچه اید!! این سوال همیشه برام یه مشت بوده تو صورتم، چون خیلی برام خاطره خوشی نداره. اصلن یکی از دلایلی که دوست ندارم یه آدم جدید ببینم ، اینه که اصلن حال دوباره توضیح دادن خودم و خانواده ام و زندگیم و به کسی ندارم. حال جواب دادن به سوالهای تکراریشون رو ندارم، بعد هم طرف...
-
لب گور
دوشنبه 13 تیر 1401 09:25
من اگه بین سن 30 تا 35، یه سکس پارتنر خوب و دائمی داشتم الان انقد هول نبودم، انقد سریع هم خسته نمی شدم، دم پیری و معرکه گیریم یعنی. اون لذت سکس خوب و آدم بین اون سن داره، نه الان که دیگه بدنت پیره. هر کاری کنی اون دیگه جواب نمی ده. خوشگلی بدنت مال اون سنه نه الان. برا هر چی یه سنی هست، برا ما که گذشت. فقط الان اداش و...
-
بزن در رو
دوشنبه 13 تیر 1401 09:11
نمیدونم چیه این قضیه ملاحظه گری که من ملاحظه همه رو میکنم ، برام فرقی هم نداره یارو کیه و چه کاره است. دیروز این همکارم اومده می گه شما یه خورده بیشتر میرفتی عقب ستون و میوردی پایین، منظورش پارک ماشینم بود. اخه بگو من از شما نظر خواستم؟ بعضی ها بی شعورن دیگه. انگار ماشین اونه! اینایی که دارم الان مینوسیم همش کس شعره...
-
امروز 11 تیر
شنبه 11 تیر 1401 11:41
امروز به طور تهوع آوری خالیم. مغزم، بدنم ، حواسم ، همه چیم خالیه. به هیچ چی نمی تونم فکر کنم. خیلی فس شدم. بیشتر دلم میخواد بزنم زیر گریه، آهنگ ناراحتی گوش بدم. احساس پوچی و بیهودگی شدید میکنم، احساس میکنم زندگیم خالی و پوچه، برای هیچ چی دارم تقلا میکنم. میل شدیدی به تنها بودن دارم، با خودم بودن، مدتی را دور بودن....
-
امروز 31 خرداد، البته داستان مال دیروزه
سهشنبه 31 خرداد 1401 10:50
بعد از مدتها با یکی از دوستام حرف زدم. خیلی حال داد. همیشه حرف زدن با این آدم و دوست داشتم، چون تنها کسی که هیچ وقت نخواستم خودمو جلوش تغییر بدم این بوده. امروز یه حس خوب توام با هیجان دارم. تنها آدمی که دوست دارم باهاش از همه چی حرف بزنم، از سوراخ دیوار بگیر تا آدم فضایی ها، من آدم پرحرفی نیستم ولی با این آدم وراج...
-
ذهن به گا رفته
یکشنبه 29 خرداد 1401 12:26
مغزم در حال ترکیدن است. افکار منحرف کل مغزم و گرفته. از دو روز پیش یکسره به این فکر داغون منحرف فکر می کنم. کلن حواسم را پرت کرده. اصلن نمی توانم روی کارم تمرکز کنم، به نظرم چون خیلی از اجتماع بیرون بودم مغزم اینجوری شده. راجع به همه افکار منفی و منحرف دارم. برای یک دقیقه ناخنم فرو کردم تو گوشتم، این تقریبن حالم و...
-
ضد اجتماع
جمعه 27 خرداد 1401 19:33
تمام عمرم سعی بر این داشتم که دیگرون رو تحت تاثیر قرار بدم، دریغ از اینکه اولین نفری که باید تحت تاثیر قرار میدادم خودم بود. اشتباه فکر میکردم . احساس پوچی شدیدی سراغم اومده اصلن از این در اجتماع بودن متنفرم، تنها چیزی که به یادم میاورد، همین زشت و پیر بودنم هست، خزعبل می بافم شاید یادم بره چقدر افسرده هستم. چقدر از...
-
امروز 9 خرداد
دوشنبه 9 خرداد 1401 11:41
شما وقتی روز اول پریودیته ، تنها چیزی که میتونه نجاتت بده یا کروسان شکلاتی با نوتلاست یا انواع اقسام شکلات هاست، همین و بس. برای پی ام اس هم خوبه ، کلی اعصابت و آروم می کنه، حالا من این چند مدتی خیلی برای پی ام اس هم تلاش کردم، که جواب هم داد البته تا حدودی، اینم لیستشه: اولیش که خیلی خیلی جواب می ده ورزشه، مخصوصا شنا...
-
شاش ناخوانده
چهارشنبه 28 اردیبهشت 1401 10:23
دیشب بعد از سالیان سال که از زمان بچگیم می گذرد، در خواب شورتم را خیس کردم، کم مانده بود که تشک را هم خیس کنم که از خواب پریدم، نمی دانم چرا یهو اینجوری شد. تو خواب همش دستشویی داشتم ولی فکر می کردم رویاست، تا اینکه مثانه ام فشار آورد و همان در خواب شاشید به شورت ما تا ما یهو از خواب بپریم. اصلا یادم نمی آید که چه...
-
دیروز 24 اردیبهشت
یکشنبه 25 اردیبهشت 1401 07:58
دیروز دوباره رفتم استخر، این دفه سانس پنج و نیم بعد ازظهر رفتم، خیلی حال داد، یکی از کارهایی که خیلی حالم و خوب میکنه همین شنا کردنه. موقعی که میخواستم کفش هامو بگیرم روی صندلی نشسته بودم و منتظر مسئولش بودم که دیدم یه دختری با مانتو شلوار اداری از جلوم رد شد و نشست صندلی کناریم، بی هوا بهش گفتم بعد از کار اومدی ؟ گفت...
-
فس . . .
شنبه 27 فروردین 1401 09:29
افسردگی یه آدمه، یکی که هر روز باهات هست، باهات می خوابه باهات بیدار میشه، هر روز باهات حرف می زنه، اصلن کار نداره خوشحالی، ناراحتی، حوصله داری یا نداری حرفشو می زنه، همچین رک هم میگه که دهنت سرویس بشه، اصلن کلن به قصد تخریب شخصیتت و تحقیرت اومده، بعضی موقع ها که شروع می کنه، دوست داری کلن گم شی، اصلن بری زیر پتو قایم...
-
آدم قدر نشناس
دوشنبه 15 فروردین 1401 10:44
من قدر آدمهای خوبی که تو زندگی باهاشون مواجه میشم و می دونم، براشون تا اندازه ای که تو توانم باشه وقت میذارم، براشون مایه میذارم، کاری نمی کنم که ناراحت بشن، تا اندازهای که تو توانم باشه همه کار می کنم براشون که برام بمونن، اما بیشتر وقتها رفتن، نموندن. یا من اشتباهی فکر می کردم که آدم خوبی هستند و باید نگهشون...
-
گاد
چهارشنبه 10 فروردین 1401 09:50
شما نمیدونی، لذتی که تو شنیدن آهنگ “جوبیلی استریت” نیک کیو هست تو هیچ چی نیس، حتی فاک
-
باگ
دوشنبه 8 فروردین 1401 17:37
امروز هشتم فروردین، مردی را دیدم که همان چیزی بود که فکرش را میکردم. یک روز شخصی را دیدم که از اینکه نمی تواند سیگار را ترک کند گله میکرد، به او گفتم باید جایگزینی برایش پیدا کنی والا تا ابد البوق درگیر ترک سیگاری. حکایت این روزهای من است جایگزین را پیدا میکنم ولی آن نمی شود که نمی شود، اصلن حال نمی دهد، فقط به طرز...
-
دکتر بعد از اینها
جمعه 29 بهمن 1400 15:59
این پای چلاق ما هم همه را دکتر کرده، این فرهنگ گه گرفته ایرانی، هر کسی یه نظری میدهد، اگر فلان کار و کنی زودتر راه میوفتی، اگر بهمان کار و کنی بهتر میشود، این میشود که با خودت میگویی، بهتر است از جلوی چشمشان گم شوی که کمتر این پای چلاقت را ببینند و کمتر احساس ترحم کنند و کمتر نظر بدهند که کمتر این ادم چلاق را جلوی...
-
مملکت گه
چهارشنبه 20 بهمن 1400 11:38
می دونی این خراب شده مثل یه وصله ناجوره، هر جا بری این بدترکیب دنبالته، هر جای دنیا هم که باشی، چون تو اینجا بدنیا اومدی درگیرش هستی. عین یه گذشته ی سیاهه که همیشه پس ذهنته، هیچ وقت پاک نمی شه، گه بگیرن این مملکت و با این مردم. خاک توسر ما کنن که تو این گه دونی داریم زندگی می کنیم، اینجا رو باید با ما مردم از بین...
-
شت این مای هد
دوشنبه 4 بهمن 1400 20:26
در همهی این مدت مثلن قرنطینهی خانگی، به همه چیز فکر کردم، البته به استثنای دو روز اول که اصلن مغزم کار نمیکرد. به خیلی از کارهایم رسیدم، تمام پستهای غذاهای اینستاگرامی را از بر شدم، چند تا فیلم دیدم، چند دفه خود ارضایی کردم، کشوی شورتهام و بالاخره مرتب کردم، اتاقم و جارو زدم، هیکلم و برانداز کردم، نمیدونم تاثیر این...
-
اندر احوالات ریده
دوشنبه 4 بهمن 1400 20:23
روز پنجم این مریضی منحوس: . . . دلم زن میخواهد.
-
زندگی درست و درمون
یکشنبه 5 دی 1400 12:56
به نظر می رسد، با این حال و اوضاعی که من دارم، بعید است که بتوانم یک زندگی درست و درمونی برای خودم جور کنم. روز قبل ساعت پنج و نیم صبح از خواب بیدار شدم، رفتم شرکت، ساعت پنج و سی دقیقه برگشتم خانه. لوبیا پخته مادرم، یک کمی میخورم و همان حرف های همیشگی را پیش میکشم، به او قول کمک می دهم و خیالش راحت می شود. یک لیوان آب...
-
دیازپام
دوشنبه 15 آذر 1400 10:35
چند شبه شروع کردم به دیازپام خوردن، خیلی خوبه ، خوب نسبت به خیلی موضوع ها بی خیال شدم، واقعا این دفعه، دیگهی دیگه هیچ چی به تخمم نیس.